فلسفه و تمدن كلايك يونان و روم باستان، شالوده فكري و اجتماعي تمدن مغرب زمين را تشكيل مي دهد و طي 2500 سال گذشته، همواره فلسفه كلاسيك در بينش ذهني و كالبد فيزيكي تمدن غرب مشهود بوده است. معماري غرب نيز از اين امر مستثنا نبوده و معماري كلاسيك پيوسته در كليه دوران هاي تارخي مغرب زمين مطرح بوده است.
در سرزمين غرب، معماري يونان و روم باستان به عنوان معماري كلاسيك ناميده مي شود. در طي قرون وسطي، معماري رومانسك (رومي وار) و پس از آن معماري رنسانس و باروك، با الهام از معماري كلاسيك عصر باستان طراحي مي شدند. در طي قزون 18 و 19 ميلادي، معماري نئوكلاسيك (كلاسيك جديد) مهم ترين سبك معماري در غرب بوده است.
در بين دو جنگ جهاني اول و دوم جهاني در قرن بيستم رهبران حكومت هاي ديكتاتوري در غرب همچون موسوليني، استالين و هيتلر طرفدار معماري نئوكلاسيك و شكوه و عظمت گذشته بودند. سبك نئوكلاسيك كه در پي بيش از نيم قرن تفوق معماري مدرن از اوايل قرن بيستم مورد بي توجهي نسبي قرار گرفته بود، به تدريج بعد از انتقاداتي كه به سبك مدرن شد، خصوصاً بعد از نمايشگاهي در لندن به نام نابودي خانه هاي حومه شهر در سال 1975، مجدداً به صورت يك سبك مهم كه مي تواند پاسخگوي نيازهاي جامعه امروزي باشد مطرح شد.
معماري نئوكلاسيك همچون معماران پست مدرن به گذشته توجه دارند، ولي اختلاف عمده بين اين دو ديدگاه نسبت به تاريخ وجود دارد. معماري پست مدرن در پي هويت انسان است و تاريخ هر قوم و ملتي از نظر آنها به عنوان بخشي از هويت آن ملت تلقي مي شود. لذا معماري پست مدرن، تاريخ فرهنگي و كالبدي و هم چنين دستور زبان معماري هر قومي را در معماري خود در هر منطقه نمايش مي دهد. منتها اين نمايش به صورت تقليد از موارد فوق نيست، بلكه آنچه كه به هويت يك ملت مربوط است در ساختمان هاي پست مدرن به روز در مي آيد و بر اساس شرايط زماني و مكاني به صورت جديد و امروزي شده ظاهر مي شود. لذا معماران پست مدرن در تغيير دادن تناسبات، رنگ ها و عملكردهاي نمادهاي تاريخي به خود ترديد راه نمي دهند.
ولي معماري نئوكلاسيك همچون كوينلن تري انگليسي (يكي از مهم ترين نظريه پردازان سبك نئوكلاسيك) معتقدند كه" نظم هاي كلاسيك، الهاماتي آسماني و مقدس هستند". لذا تغيير دادن آنها صحيح نيست و هرتغييري در آن باعث تبديل شدن كمال به نقصان مي شود. آنها دليل اودانگي معماري كلاسيك را در همين مي دانند. از نظر معماري نئوكلاسيك، سبك پست مدرن يك مد است، زيرا اين سبك اصول جاودانه معماري كلاسيك با طبع، نظر و منطق زميني تغيير داده شده است.معماران نئوكلاسيك، سبك مدرن را نيز سبكي قابل قبول نمي دانند، چنان كه كوينلن تري گفته: مدرنيسم پرهيز از هر روشي است كه گذشته و خصوصاً معماري كلاسيك را منبع الهام خود مي دانند و معماري كلايسك را به همان گونه كه از نظر كالبدي بوده، براي احتياجات امروزه طراحي مي كنند. منتها بايد توجه داشت كه در داخل اين فرم هاي تاريخي، كليه وسايل رفاهي امروزي تدارك ديده مي شود.
اگر بخواهيم نئوكلاسيك را در يك جمله سبك تعريف كنيم مي توان عنوان كرد : نئوكلاسيك، پوسته اي كلاسيك بر روي امكانات مدرن است.
كوينلن تري سوال مي كند كه چرا مصالح قديمي صدها سال عمر مي كنند، ولي مصالح جديد چنين نيستند و يا چرا ساختمان هاي قديمي دلپذير هستند ولي ساختمان هاي جديد اين طور نمي باشند…
ما در جامعه اي مصرف گرا زندگي مي كنيم كه از منابع زميني استفاده كرده و ضايعات را بر جاي مي گذاريم… شيوه هاي ساختمان هاي سنتي نه تنها از نظر زيست اقليمي صحيح تر مي باشند، بلكه از لحاظ زيست اقليمي صحيح تر مي باشند. به اين دليل كه به جاي مصالح مصنوعي، از متريال طبيعي استفاده شده كه با روح و روان انسان سازگارتر مي باشد.